فرهامفرهام، تا این لحظه: 10 سال و 30 روز سن داره

برای شازده کوچولوم

من ماهی‌ام، نهنگم، عُمّانم آرزوست...

بدون عنوان

دستم را که از روی پیشانیت بلند کردم صدای مینا از اتاق کناری بلند شد؛بس کن بخدا تو زود پیر میشوی...چند دقیقه بعد لبهایم را به بهانه بوسیدن روی گونه ات گذاشتم هنوز گرم بود.آهسته در آغوشت کشیدم و به خانه پناه بردم....شب چراغها که خاموش شد آرام بالشم را کشیدم و به اتاقت آمدم خودم را کنارت مچاله کردم هنوز در فکر مراسم ختم بی روح پیرزن همسایه بودم!چرا هیچکس بیاد همین دلهره های ساده مادرانه برایش اشکی نریخت؟! ...
4 شهريور 1395
1